ادامه مطلبپائین تر حتما به یک دروغ می رسید.این نمونه را من با همین طریق از میان غزلیات (سیف فرغانی) پیدا کردم.عنایت بفرمائید(باغ با خیل گل خویش ،چو شببا انجم---بتماشای مه روی نگار آمده است)حالا درجواب انتقاد هم ممکن است بگویند منظور شاعر خدا بوده. بهر حال شعر یک دروغ است و هرگز ستارگانکوچکتر از ماه نیستند که بتوانند بدیدار او بیایند و باغ هم قادر نیست گلها رابجائی ببرد. البته از کم سلیقه گیخودم در انتخاب مثالهاعذر می خواهم منظورم وجود دروغهای بزرگ و واضح در اشعار و ادبیات فارسیو تاثیر مخرب آن در تفکرو گفتار و نوشتار فارسی زبانان است. واقعا تا به این موضوعات و ریشه هایپنهان و آشکار دروغ در جامعه توجه نکنیم قادر نخواهیمبود از مهلکه دروغگوئی نجات پیدا کنیم.تا همین مقدار که به وجود و سوابق دروغ در جامعهاشاره کردم ،کفایت میکند.در زناشوئی و زندگی ، مردان و زنان ایرانی براحتیبهم دیگر و به فرزندان خود، دروغ می گویند. در مقابلسئوال و احیانا اعتراض
همسر، اولین جمله و یا موضوعیکه بنظرشان می رسد. و آنها را موقتا از وضعیت ناجورخلاص می کند را، بر زبان می اورند. درفن دروغگوئیبعضی از آدمها، آنچنان ماهر و ورزیده هستند. که گاهی خودشان هم دروغهای خود را باور می کنند.چون دروغگوئی بصورتِ عادت اولیه و قطعی مردم در آمده، لذا زمانی که بعضی از دروغها فاش می شود. دروغگوباز هم به دروغ ،می گوید. حالِ شما در آن زمان، خوب نبود منهم یک چیزی گفتم، شما را راحت کنم .و احتمالا یک، ببخشیدهم چاشنی کلام می کند. هیچ گاه شنوندگانِ دروغ و خود شخصدروغگو نمی خواهند، به قبح گفتارِ دروغ بیندیشند. و یا به آناعتراف کنند. جالب است که اگر کسی در جامعه پیدا شود که دروغ نگوید، به او ساده لوح و بی عرضه، خطاب می کنند وعجیب اس من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 20:27